امروز ایران ما تشنه آزادی است،تشنه انسانیت،تشنه وجدان واز همه مهمتر تشنه عشق است اما افسوس
که روبه روی خود چیزی غیر از سراب نمی بیندسرابی
که سالها با فریادهایمان و شعارهایمان به خیال خود
برای رفع تشنگی اش تلاش کردیم تلاشی که برای رسیدن به این آرمان هاهرگز قدمی برنداشتیم و فقط
فریاد زدیم فریادی که فرقی با سکوت ندارد از عشق گفتیم و خواندیم اما هرگز عاشق نشدیم و عاشقانه زندگی نکردیم فقط گفتیم و خواندیم درصورتی که
سرزمینمان ایران سرزمین بزرگانی است که از عشق گفتن و در مسیر عشق قدم برداشتند شاید امروز باید
شرمنده این بزرگان باشیم از آزادی گفتیم و فریاد زدیم
آزادی اما حق آزادی برای خود ودیگران قائل نشدیم
و خودمان را محدود کردیم که دیگران چه می گویند مردم چه فکری می کنند اینجا آنجا نیست رسم ما و
فرهنگ ما این گونه نیست اما باز در کنار هم فریادزدیم
آزادی افسوس که به مرحله عمل می رسیدیم حرف
دیگران،تفکرات دیگران،رسم و فرهنگمان مانع شد
تا به آرزوی آزادی جامعه عمل بپوشانیم از انسانیت
ووجدان گفتیم اما هر روز شاهد از بین رفتن انسانیت
و وجدان هستیم برای رسیدن به قدرت وپیشرفت همدیگرو زیر دست و پا لگد می کنیم و پله های ترقی
رو یکی پس از دیگری پشت سر می گذاریم نمی دانم
به کجا می رویم اما این رو خوب می دانم که باز کنار
هم می نشینیم و فریاد می زنیم آزادی،انسانیت،عشق،وجدان و هرروز وهروز تکرار این
فریادها اما دریغ از عشق و آزادی و انسانیت
+ نوشته شده توسط mahmoud mozafari در جمعه پانزدهم بهمن ۱۳۹۵ و ساعت 22:15 |
وبلاگ شخصی محمود مظفری...
ما را در سایت وبلاگ شخصی محمود مظفری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : mozafari65a بازدید : 263 تاريخ : سه شنبه 20 تير 1396 ساعت: 21:59